والنتاین
میگن امروز والنتاین....هست؟ نمی دونم!
امروزت مبارک...
ببین چقدر از هم دور شده ایم که تو حال منو از دیگرون جویا میشی و منم حالتو از دیگرون...
نه اینکه شماره موبایل های همدیگه رو پاک کرده باشیم...البته من که شماره تو هنوز پاک نکرده ام تو رو نمی دونم...
ببین چقدر تو رو دربایستی مونده ایم که به هم یه sms هم نمی دیم نه تو کم میاری و نه من..... بارها SMS نوشته ام تا برات بفرستم اما این بار این غرور لعنتی نمی ذاره...
به قول خشایار که با ترانه ای از روزبه بمانی میگه "مردونه تمومش کن من طاقتشو دارم،هربار ترحم بود اینبار نمی ذارم"
اما تو اون نوشته ای که تو89/11/11 ( تو اون بعد از ظهر لعنتی و گریه دار که جز من و تو کسی تو دانشگاه نمونده بود و من آهنگ "رمانتیک ، شهاب رمضان " رو از لپ تاپم پخش کرده بوده ام ) نوشتی برام آرزو کردی که منو تو اوج ها ببینی..
اما نامرد من که بی تو به اوج نمی رسم اگه هم برسم اوج نیست...نیست...
مگه نگفتم بهت درسمون که داره تموم میشه و ما که با هم کار میکنیم بیا تا دست تو دست هم ادامه بدیم زندگی رو...پیشرفتمون با هم باشه.... اما تو گفتی نه....نه....
وقتی منم واسه ت نوشتم خداحافظ ... گفتی چرا..
گفتم آخه این آخرین دیداره اما تو باور نکردی....اما بود....
خداحافظ....